محل تبلیغات شما

سفر به جنوب ایران رو از تهران ترمینال جنوب شروع شد.با اتوبوس که ساعت 20:30  روز چهارشنبه 20 اسفند 1396 حرکت کرد به سمت بندر عباس .روز پنج شنبه ساعت 15:10 به ترمینال بندر عباس رسیدیم.

بد نیست کمی از شرایط و هزینه های مسافرت براتون بگم .قیمت بلیط اتوبوس رفت به بندر عباس 89000 تومان، هزینه قایق شناور از اسکله شهید حقانی به قشم 14000، قیمت قایق موتوری قشم تا جزیره هنگام از روستای کنارک 3000 تومان ، هزینه شناور از قشم(شهید ذاکری) تا هرمز 9000 و هزینه شناور از هرمز تا بندر عباس 7000 تومان. لازم به ذکره که ما برای تردد در تمامی مسیر ها هیچهایک کردیم به غیر از جزیره هرمز که یه 5000 تومان بابت اسکله شهید ذاکری تا ساحل مفنغ دادیم و هزینه 10000 بابت برگشت از ساحل دره سفید به اسکله شهید ذاکری.قیمت بلیط قطار لوکس 6 نفره از بندر به تهران 89000 تومان

وعده های غذایی ما شامل تن ماهی لوبیا و نان و پنیر و عضو ناجداشدنی ساقه طلایی و ارده شیره در مجوع این 8 روز 126000 هر نفر هزینه خوراک و آب دادیم

از تهران با کلی ذوق و استقبال از اتفاقات شیرین پیش رو آماده سفر شدیم. زمان رسیدن به بندر عباس و اسکله حقانی ساعت 3:30 عصر روز بعد بود، پس از رسیدن به بندرعباس به سمت اسکله حقانی رفتیم، در بندرعباس اسکله شهید رجایی هم هست  که برای حمل بار در بندر خدمات رسانی میکنه.

پس از رسیدن به اسلکه شهید حقانی، میشه مستقیم با استفاده از قایق‌های تندرو به سمت جزیره قشم رفت. ازین اسکله می‌توانید به صورت مستقیم به جزیره هرمز هم برید. مدت زمان رسیدن به قشم با قایق‌های تندرو حدود1 ساعت(شرایط بارونی) البته نوع قایق هم خیلی موثر بود که شناورهایی بودن به اسم جمشید و آذرخش که نیم ساعته این مسیر رو میرفتن.

برای یکی از همراهام خودروهای خارجی توو پارکینگ تعجب برانگیز بود و من براش گفتم که توو قشم اکثر خودروها خارجی ان و پلاکی با عنوان قشم. دارن و چون قشم منطقه آزاده واردات خودرو به اونجا با تعرفه گمرکی کمی داره . تنها محدودیتش اجازه خروجشون از منطقه آزاده که تنها سالی ۴۰ روز اجازه خروج از منطقه رو دارن،  توقشم تاکسی ها ی هیوندای اکسنت و تاکسی های ویژه فرودگاه هم تویوتا کمری و سوناتا س. ماشین های پلیسی هم که ما دیدیم  تویوتا کرولا بودن.

هوا بارونی بود و دریا ناآروم و احتمال حرکت قایق ها کم و کم تر می شد.2-3 ساعتی توو بازار ها قدم زدیم و خوراکی سفرمون که شامل تن ماهی و لوبیا، ساقه طلایی و ارده شیره، سیب زمینی و پیاز و گوجه و مقداری هم سیب و پرتقال و نون تهیه کردیم و دوباره به اسکله برگشتیم . خوشبختانه هوا آرام تر شده بود و ما تونستیم سوار قایق بشیم و به سمت قشم بریم.

 بعد از پیاده شدن از قایق توو اسکله شهید ذاکری که بودیم نم نم بارون دوباره شروع شد و من چون قبلاً توو قشم رکاب زده بودم و ساحل زیتون مکان خوبی برای اتراق میدیدم. پارک ساحلی زیتون، کيلومتر 2 جاده ساحلى جنوبى (به طرف غرب)، مشرف به درياس که تقریباً مساحت 45 هکتاری داره و زمين هاى ورزشى (فوتسال، واليبال، بسکتبال، واليبال ساحلى) و غرفه ها و رستورانهاى عرضه غذاهاى دريايى، ساندويچ، کباب و . توو این پارک وجود داره.

از اسکله تا ساحل زیتون شما باید بلوار آزادگان رو تا انتها پیمایش کنید. با کوله هامون اولین پیاده رویمون رو شروع کردیم، کمی گرسنه بودیم وتصمیم گرفتیم با یه نون داغ از خودمون پذیرایی کنیم و کل مسیر رو حرف زدیم و نون بربری تازه خوردیم. بارون شدت گرفته بود و همراهانم نگران ازینکه جای مناسبی برای چادر زدن پیدا نکنیم .تصور میکردم کسی توساحل زیتون نباشه با اون هوا. بعد از حدود 30-35 دقیقه پیاده روی به زیتون رسیدیم و با انبوه چادرهای مسافرهای کرمانی، شیرازی و تهرانی برخورد کردیم. مسافرای زيادي اومده بودن و چادر زده بودن و خيلي هاشون هم بخاطر بارونی که می بارید رو چادرشون نايلون كشيده بودن و بعضي هاشون مشغول درست كردن غذا جلوي چادرهاشون بودن لحظه زيبايي بود كه اين همه مسافر رو تو اين هوا مي شد ديد.

بعد از درست كردن چاي و خوردن شام و ميوه و صحبت كردن دوستان كم كم حاضر شدیم  براي اينكه بخوابيم فردا اولين روز سفرمون با كوله داخل جزيره قشم رو با دوستان خوب شروع كنيم ما پيش بيني كرديم كه5 روز داخل قشم و هنگام باشيم و بعد بريم سمت هرمز و روزهاي آخر تعطيلات رو داخل اين جزيره زيبا بگذرونيم.

تصمیم داشتیم که روز اول غار نمکی ،دره ستارگان و چاکوه رو ببینیم. اما هیچهایک خودش برنامه خودش رو میریزه، رفتيم جلوي خروجي شهر تا بتونيم ماشين بگيريم و بريم به سمت غار نمكي بعد حدود ١٠دقيقه كنار جاده قدم زدن، پسر جوني با همسرش توقف كردن و ما سوار شديم و از قشم تا ورودي دره ستارگان مارو آوردن و بعد از پياده شدن و حدود ٥ دقيقه بعد میزبانمون یه ماشين هيونداي استيشن شد و  ما هم بهشون برنامه رو گفتيم و اونها هم به همراه همسر و فرزندشون داشتن ميرفتند به سمت شيب دراز كه ما رو هم تا اونجا آوردن و تو مسير كلي باهاشون صحبت كرديم اهل شمال بودن و تو كيش زندگي ميكردن كه حدود يك سالي بود اومده بودن به قشم كه خيلي راضي نبودن بخاطر امكانات كمي كه نسبت به كيش داشت و .

بعد از پياده شدن تو شيب دراز (خاصیت بارز این منطقه وجود لاک پشت های پوزه عقابیه که هر سال واسه  تخم گذاری به این منطقه میان ) اومدن اين سمت خيابون حدود ٣ دقيقه اي ايستادن يك جون اومد و باهاش صحبت كرديم كه كارش جابجا كردن ماهي های صید شده بود ما رو تا روستای سلخ برد.

بعد حدود ٥ دقيقه قدم زدن به سمت خروجي جزیره باز هم به کمک یه راننده جوون و شاداب با پوستی گداخته اما دلی آرام، همراه شدیم و مارو تا حدود ١٠ كيلومتري  غار نمکی برد.نزدیک  پاسگاه پليس که شدیم چون راننده گواهي نامه نداشت پیاده شدیم و باهاش خداحافظي كرديم و شروع كرديم به قدم زدن تو جاده خاكي كه هر دو طرف رو درخت هاي كوتاه پوشونده بود و هوا داشت كم كم گرم مي شد و براي مدت كوتاهي آفتاب در اومد و خيلي گرم شد و مجبور شديم يه١٠ دقيقه اي رو بريم زير سايه درخت بشينيم و ميوه اي بخوريم.

دوباره حركت كرديم و هوا گرم وگرمتر مي شد و كوله هامون داشت اذيت مي كرد و حركت كردن سخت تر شده بود.بعد از طي كردن مسافتي و خستگي زياد سر دوراهي  دره شور -غار نمكي نشستیم چند دقیقه ای که گذشت موتور سواری از محلی ها که با خانواده (پشت يك خاور كه روش حصير انداخته بودن) به سمت غار نمكي میرفتن لطف کردن و مارو تا درب ورودی غار نمکی برد. باز هم با کمک دوتا پسر جون داشتن با موتور شون به وردی دهانه غار نمکدان طولانی ترین غار نمکی دنیا ( ارتفاع 237 متر از سطح دریا)رسیدیم.

در فاصله 90 کیلومتری شهر قشم، در بخش انتهایی جنوب غربی جزیره ( تقریبا به موازات ساحل جنوبی ) کوه گنبدی شکل نمکدان قرار داره که ارتفاعش 237 متر از سطح دریاس. موجودی عظیم و زیبا با رگه های سفید نمک.

برا رسیدن به غار میشه از سه تا مسیر اومد که یکیش گورمی ، کانی 16 کیلومتر و دومی بندر باسعیدو، دوستکو و کانی 28 کیلومتر و بعدیش از طریق بندر سلخ، گمیران، کارگه 26 کیلومتر.فاصله دهانه غار از جاده منتهی به ساحل تقریباً 2 کیلومتره.

داخل غار به ویژه توو اعماقش، تاریکه که برا دیدن استالاکیت های بلوری نمک باید چراغ قوه پرنور داشته باشی. سقف غار که تزیین شده با شکلهای متفوتی از قندیل مرمر و بلور و جریان آب نمک در کف غار . رطوبت هوای جزیره و نفوذ آب توو غاره که باعث فروچکیدن آب نمک اشباع شده رو تنه قندیل ها می شه و شکل شو به طور پیوسته توو مرور زمان تغییر می کنه و قندیلای تازه به وجود میاره. .

بلندی غارها تو بعضی جاها یک متر و بعضی جاهاتا بیست متره. بیشتر اوقات و به خصوص وقت بارندگی از دل کوه جریان آب زیر زمینی نمکی روون میشه که با خودش چشمه نمکی توو دامنه کوه و حوضچه ای طبیعی به رنگ سفید تولید میکنه و نمک های کوه نمکدان از بهترین نوع نمک سر سفره است که تووش از عناصر دیگه ای مثل منیزیم هست و می شه  نمک طبی به ویژه برای مصرف ورزشکاران حرفه ای به صورت کپسول ساخت این غار ، طولانی ترین غار نمکی جهان ( به درازای 6400 متر ) است. باقی موندن و تنفس توو غارمی تونه به درمان بیماری آسم و ناراحتی های تنفسی کمک کنه.

وقتش بود که ادامه مسیر بدیم . توو مسیر رسیدن به غار و برگشتن از غار کوه های کم ارتفاع و شگفت انگیز زیادی هس که نشون از تحولات زمین، فروکشیدن آب و بیرون آمدن این کوه ها از دل آبه. اغلب پوسته این کوها از لایه های مرجانی ، اسفنجی و دو کفه ایه که خودش به طور طبیعی موجب حفاظت خاک های نرم شیست و مارن زیر سطح مرجانی میشه که در اثر فعل و انفعالات طبیعی ، وزش باد ، طوفان های باران زا ، نمادها و تندیس های زیبای طبیعی رو به وجود میاره.

از سرجاده آب معدني گرفتیم یه مرد جوانی با ماشین اومر که خانوادش جلو نشسته بودن باهاش صحبت کردیم گفت ميخواد بره سمت طبل كه از اونجا حدود ٢٠ كيلومتري فاصله داره از اونجایي كه اطراف غار نمكي به سختي ماشين گير ميومد و ماهم قبول كرديم كه باهاش بيام.سوار شديم و داخل روستاي طبل پياده شديم كه تقريباً وسط جزیر ه اس. روستای طبل توو 62 کیلومتری قشمه، درسواحل شمالی جزیره، کنارجنگل‌های مانگرو (حرا) قرار دارد، اگه بالای کوه‌های این روستا بایستین می‌شه دو طرف جزیره(سواحل جنوبی و شمالی) رو کامل دید. روستای طبل در مرکز جزیره اس به طوری که فاصله این روستا (در طول جزیره) از دو طرف جزیره به یک فاصله است.

 محلیا میگفتن این روستا را به این خاطر طبل میگن که توو گذشته اطراف روستا  بین دو قبیله بنی معین و قبیله ابوسعید جنگی میگیره ومردم،طبل جنگ میزدن واین شد که این مکان رو طول یا طبل گذاشتند الان طبل رو بر مراسم عروسی میزنن. مردم طبل، به زبون فارسی با لهجه عربی حرف میزنن که به زبان عربی هندی همآشنایی دارن  محلی طبلی ها، آمیخته‌ای ازز بان‌های فارسی، عربی، بندری، هندی و انگلیسیه و شغلشون اغلب صیادیه.

بام قشم هم توو همین روستاس و ژئوپارک بین المللی  یا دره تندسها که توو 1 کیلومتری غرب طبل بالای کوهاش خونه‌های قدیمی داره،  مانده دشتی مرتفع که زمانی به بام قشم  وصل بوده و بالا آومدن تدریجی جزیره موجب عقب رفتن ساحل و وسیع شدن  مساحت خشکی شده که دره‌ی تندیس‌هاس که بعداز بیرون آمدن از زیر آب متحمل فرسایش ساحلی و تخریب گسترده شده و  این فرسودگی از سمت دریا به سمت بام قشم کم و کمتر میشه تا به جای دست نخورده یعنی بام منتهی میشه با ارتفاع حدود ۱۲۰متر نسبت به دشتای اطرافش. جنگل‌های حرا  هم تو این روستا هس که ما بعدا برا دیدنش میایم.

خلاصه ما از ماشین پیاده شدیم و به سمت غرب حركت كرديم تا برسیم چاكوه .در حین صحبت با بچه ها بودیم که راننده فرهیخته و مبادی آدابی مارو سوار کرد به نام  آقاي رضاجهانگيري كه متولد اصفهان بود و اصالتاً لُر بودن و تو كار ساخت مجسمه  و خواننده شعرهاي سنتي لُري بودن و كلي باهاش صحبت كرديم و از خاطرات شيرين و خوب قشم و . باهام حرف زديم كه تا رسيديم به تنگه چاكوه .

 اين تنگه طبيعی که معمار آن طبیعت و طراح اون باد، آب باران و بارش هاي سيل آسا و شديده که طی میلیون ها سال با فرسایش ماسه سنگ ها ایجاد شده وحفره ها و دالان ها و اشکال اعجاب آوری داره، سنگ هاي چاهکو آهک يا بي کربنات کلسيم  دارن که اسيد آب باران دليل حل شدن آنها و ايجاد شکاف ها و حفره هاي کوچیکي بین اونهاس. این حفره ها در طول چند ميليون سال بزرگ تر شده و تبديل به دالان هاي زیبا شده. در اين ميان، جاري شدن آب در زمان بارندگي، زيبايي اين دره را دوچندان مي کند نهر آبی رو محلی ها درست کردن تا آب بارانی را که به تنگه وارد می شود برای مصرف ساکنین هدایت کند.

تنگه چاهکوه توو شمال غربی جزیره است و با شهر قشم حدود ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد. راه دسترسی به تنگه آسفالته اس و فقط 1-2 کیلومتر آخرش خاکیه ولی میشه به راحتی تووش حرکت کرد.  وسط اين تنگه چاه هايي داره كه قدمتشون حتی برا محل ها هم معلوم نیس اونا میگفتن مردماني در غارهاي هفت گانه (خانه گافاران)در حوالي اين تنگه زندگي مي كردن ،که هنگام شب واز ترس ا ،براي تهيه آب چاه ها رو کندن  و آب خودشون رو تامین کردن.

از راننده مهربون خداحافظی کردیم و كوله رو انداختيم رو دوشو رفتيم داخل تنگه كه بسيار زيبا بود و داخلش رو گشتيم ولي از اونجايي كه هوا تاريك شده بود و به خوبي نتونستيم عكاسي كنيم و بچرخيم  میخواستیم داخل تنگه چادر بزنیم که محلی ها گفتن احتمال بارندگی و سیل داخل تنگه هس و بهتره بیرون تنگه جایی نزدیک به جاده کمپ کنید ما هم اومديم جلو ورودي تنگه چادر زديم كه هوا خنك و عالي بود بعد از زدن چادر و مشغول شدن براي درست كردن شام و چاي و از اونجاي كه تقريبا ٢ روز خيلي گرم بود و خيلي عرق كرده بودم اينجا يك منبع آب آشاميدني بود كه اطرافشو با نی پیجیده بودن رفتم و يه دستمال رو خيس كردم و خودم رو باهاش تميز كردم تا حداقل شب رو بتونم راحت بخوابم چون شب براي خوابيدن واقعاً هوا گرمه و خوابيدن كمي سخت.

اواسط شب بود که بارون نم نمی گرفت و صدای پای بچه شغالها که تا کنار چادر میومدن با صدای باد ، آهنگ خاص خودشو میزد. صبح با طلوع خورشید و گرمای مطبوعش از خواب بیدار شدیم و بعد از خوردن صبحانه مختصر و جمع کردن چادرها به سمت مقصد بعدیمون که جنگلهای حرا بود.

باید بگم که حرا درختای 3 تا 66 متر با شاخ و برگ سبز روشن که توو آب شور زندگی میکنه و زمان مد آب دریا تا گلوگاه توو آب فرو می ره. البته با خاصیت تصفیه ای که توو پوست این درخت هس بخش شیرین آب دریا را جذب و نمکشودفع می کنه ،(کارخانه آب شیرین کن طبیعی ) علاوه بر اون  میشه از پوست حرا و از شیره درون آوندهاش برای بیماری خشکی  استفاده کرد و از تانن اون برا تولید جوهر مازو، چسب تخته و خمیر چوب کمک گرفت. این منطقه  زیستگاه پرنده هایی  مثل اگرت بزرگ ، اگرت ساحلی ، حواصیل هندی ، کفچه نوک تیز ، سلیم خاکستری ، گیلانشاه ، کاکائی و و منطقه  جزر و مدی حرا زیستگاه مناسبی برای نرم تنان ، سخت پوستان و ماهیان ایجاد کرده که  منبع غذایی مهمی برای ماهیان و پرندگان وحشیه .

 ما هم حركت كرديم به سمت جاده اصلي  و از  بيراهه اومديم و زودتر از اوني كه فكرميكرديم رسيديم به جاده اصلي بعد از حدود ١٠ دقيقه ايستادن كنار جاده اصلي يه ماشين تويوتا اومد كه رانندش آدم مسني بود و پشت ماشينشم كمي دم كوسه ماهي بود سوار شديم و به سمت روستاي طبل اومديم كه بريم سمت جنگل حرا و اونجا رو هم ببينيم  بعد طي كردن حدود ٢٥ كيلومتر به روستاي طبل رسيديم و پياده شديم و افتاديم تو جاده اي بسيار خلوت كه بيشتر موتور رفت و آمد مي كرد حدود ٢ كيلومتر از روستاي طبل تا اسكله جنگل حرا فاصله بود و ساعت ١٢ اوج گرما بود كه داشتيم قدم ميزديم تا بيايم اسكله. سر راه از یه محلی کنار خریدیم که انصافا خیلی خوشمزه بود و میوه محلی قشمه و طعمی مثل عناب و سیب داره.

بعد از پیاده روی طولانی مون حدود ٥٠٠ متري اسكله يه ماشين اومد و سوار شديم و ما رو رسوند به اسكله،از اونجايي كه قبلاً من رفته بودم و جنگل حرا رو گشته بودم، کنار کوله ها موندم تا دوستام  برن و این طبیعت بی نظیر رو ببینن.من كنار كوله ها روي يه سكو زير سايه و نسيم خنك دريا دراز كشيدم و دوستام رفتن دنبال بليط كه متاسفانه موفق نشدن برن جنگل حرا و مجبور شديم به همون يه تيكه جنكل كه كنار اسكله بود و درختاش نصفش زير آب بودن بسنده كنيم و دوباره قدم زديم برگشتيم به سمت روستاي طبل.

كنار خيابون يك پسر جوني بود كه پیراشكي و سمبوسه خونگي مي فروخت  ازش 10 تا خریدیم و نایلکس به دست تووو روستا و جاده راه افتادیم، واقعاً خوشمزه بود و دوباره سوار ماشين شديم به سمت دره ستارگان.

 مرد بسيار خوش اخلاق كه اصالتاً بلوچ بود و ساكن قشم . زحمت كشيدن ما رو آوردن تا جلوي درب دره ستارگان .

بومیا به اینجا استارکفته» یا ستاره افتاده میگنو معتقدن میلیونها سال قبل ستاره ای از آسمان سقوط کرده  در اینجا سقوط کرده  و این سقوط گل و لای رو از دل زمین به اطرافش پراده و بعد سرد و خشک شدن، این اشکال ساخته شده،.اما زمین شناسان میگن این احجام، هنر باد و طوفان و بارانهای موسمیه که در عرض  میلیونها سال شکل گرفته و هیچ ستاره ای از آسمون فرود نیومده.

ما قصد داشتيم شب رو داخل دره ستارگان چادر بزنيم ولي متاسفانه اجازه نداند و گفتن كه تا ساعت ١٧:٣٠ براي بازديد بازه و بعدش تعطيل ميشه ما هم كوله ها رو جلوي درب وردوي كنار يه فروشگاهي بود گذاشتيم و رفتيم داخل و وقتي اونجا رو ديديم با اونچيزي كه فكرشو ميكرديم خيلي متفاوت بود كوههاي كه بخاطر بارش و سايش اطرافش ريخته بود و كوههاي گلي رو به شك هاي مختلفي درآورده بود درسته اون چيزي كه تصور مي كرديم نبود ولي زيبا بود.

بعد از حدود ١ كيلومتر پياده روي رسيديم سر خيابون اصلي كه ماشين بگيريم و بريم به سمت جزيره هنگام كه هوا داشت تاريك مي شد و چند دقيقه اي كه صبر كرديم يه پسر جون از فرعي داشت ميومد تو خيابون اصلي براش دست بلند كرديم و نگه داشت. مسيرش تا نزديكي اسكله جزيره هنگام بود كه لطف كرد ما رو تا اسكله رسوندوبرای عروسی برادرش که فردا بود دعوتمون کرد و مامشتاق ازینکه به این شادی دعوت شدیم.

سوار قايق شديم و دوتا از بچه هاي رو هم كه روز ٥ شنبه تو بندرعباس ديده بوديم اونها هم اومدن و سوار شدن و باهم اومديم هنگام و به اتفاق هم يك ماشين نيسان گرفتيم كه حدود ٢٠ كيلومتر ما رو از روستا آورد بيرون كنار دريا كه براي چادر زدن خيلي خوب بود وقتي پياده شديم چند نفر قبل ازما هم اينجا بودن و چادر زده بودن،امشب موفق شديم بريم داخل آب دريا و كمي از نمكهاي بدنمون رو با آب شور دريا بشوريم.

ركابزني نوشهر به بوشهر(قسمت پنجم /خرداد ٩٨)

ركاب زني نوشهر به بوشهر (قسمت چهارم/خرداد ٩٨)

ركاب زني نوشهر به بوشهر(قسمت سوم/خرداد ٩٨)

رو ,كه ,آب ,ها ,هم ,سمت ,به سمت ,بود و ,بعد از ,بودن و ,و به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کوره میانه