محل تبلیغات شما

اول قرار بود كه يك روز اضافه تو اصفهان بمونيم ولي نشد و تصميم گرفتيم صبح زودتر بزنيم بيرون كه برناممون تا شهر رضا بود رو بيايم بجاش شهر رضا كه حدود ٨٠ كيلومتر بود و تا ظهر ميرسيديم استراحت كنيم هم از برنامه جلو باشيم هم استراحت كرده باشم ولي صبح از شدت خستگي خواب مونديم و حدود ساعت ٧:٣٠ صبح بيدار شديم كه آقا محسن زحمت كشيده بودن صبحونه حاظر كرده بودن ديگه جاتون خالي تا صبحونه رو خورديم و وسايل رو جمع كرديم و زديم بيرون با آقا محسن خداحافظي كرديم حدود ساعت ٩ صبح شده بودش يه ٥  كيلومتري بايد از شهر ميومديم بيرون تا برسيم سر مسير اصلي كه به شمت شهر رضا خركت كنيم مسير خيلي خوب بودش فقط دوتا سربالايي داشتيم بقيش سرازيري بودش و كفي البته آخراش باد اذيت كردش بين مسير هم كه ماشينهاي هندونه فروش بودن و يه هندونه گرفتيم و خورديم كمي آب بدنمون تامين بشه و حدود ساعت ٤ بود رسيديم شهر رضا رفتيم داخل پارك آبشارش كمي نشستيم و سرو صورتمون رو شستيم آب خوردن برداشتيم و شروع كرديم به ركاب زدن به سمت سميروم تو مسير به يه دشت بزرگ رسيديم كه سريبز بود و داخل اين دشت افرادي كه كندهاي زنبور عسل داشتن زياد بودم و هوا هم ابري بود كمي بوس نم ميداد خيلي حس خوبي بودش كه بعد از دشت يه سربالاي داشتيم كه بعد از رد كردن اون سربالايي رسيديم به روستاي كُهرويه و حدود ساعت ٧:٣٠ بودش يه ساختمان اورژانسم بودش كه اومديم كنارش كمپ كرديم هوا هم خيلي خنكه خوراك اينه كه بري تو كيسه خواب تا صبح به خودت بپيچي

ركابزني نوشهر به بوشهر(قسمت پنجم /خرداد ٩٨)

ركاب زني نوشهر به بوشهر (قسمت چهارم/خرداد ٩٨)

ركاب زني نوشهر به بوشهر(قسمت سوم/خرداد ٩٨)

كه ,بودش ,صبح ,يه ,هم ,شهر ,شهر رضا ,حدود ساعت ,و حدود ,كه بعد ,بعد از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ رنگین کمانی ها عروض و قافیه